سلام به كسي كه روزي از روزهاي خدا دوستاني خوب براي هم بوديم نمي دونم چرا بعضي از آدمها همه مسائل رو با هم قاطي مي كنن و به خاطر اونها از كساني كه قبلا به عنوان يك دوست براش ارزش قائل بودن به همين راحتي ازش ميگذرن و فراموشش ميكنن ، با بي رحمي و با وارد شدن يه نفر تو زندگيمون كه نسبت به نفر قبل شرايط بهتري از نظر اون داره اون رو كنار مي گذاريم (نو كه مي ياد به بازار كهنه مي شه درازا) همين ما آدمهايي كه دم از عشق و خدا مي زنيم . آخه چرا طرز فكر يك مشت آدم حسود و برخي سوء تفاهمات باعث مي شه تا آدمها از هم دور بشن چرا آخه مگه دنيا چند روزه فردايي كه پيش خداي خوبمون بريم چي مي خوايم جواب بديم مي دوني از عشق متنفرم به قول استاد دكتر علي شريعتي:
دوست داشتن از عشق برتر است.عشق يک جوشش کور است و پيوندى ازسر نابينايى. اما دوست داشتن پيوندى خودآگاه و از روى بصيرت روشن و زلال .
عشق، بيشتر ازغريزه آب مى خورد و هرچه ازغريزه سرزند بى ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع مى کند و تا هرجا که يک روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نيزهمگام با آن اوج مى يابد .
عشق درغالب دل ها ، درشکل ها و رنگ هاى تقريبا مشابهى ، متجلى مي شود و داراى صفات و حالات و مظاهر مشترکى است، اما دوست داشتن درهرروحى جلوه اى خاص خويش دارد و از روح رنگ مى گيرد و چون روح ها برخلاف غريزه ها هرکدام رنگى و ارتفاعى و بعدى و طعم وعطرى ويژه ى خويش دارد، مى توان گفت که به شماره ى هرروحى، دوست داشتنى هست .
عشق با شناسنامه بى ارتباط نيست و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر مى گذارد ، اما دوست داشتن در وراى سن و زمان و مزاج زندگى مى کند و برآشيانه ى بلندش روز و روزگار را دستي نيست …
عشق، درهر رنگى و سطحي ، با زيبايى محسوس ، در نهان يا آشکار، رابطه دارد . چنانکه شوپنهاور مى گويد : شما بيست سال بر سن معشوقتان بيفزاييد، آنگاه تأثير مستقيم آنرا بر روى احساستان مطالعه کنيد! اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گيج و جذب زيبايى هاي روح که زيبايى محسوس را بگونه اى ديگر مي بيند .
عشق طوفانى و متلاطم و بوقلمون صفت است ، اما دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار و سرشار از نجابت.